Monday, March 19, 2007

لبخند یک فرشته

ای خدای من
روزها و ساعت های واپسین سالی دگر است
که میگذرانم

ای خدای من
ای نگارستان جانم

سپاست گویم
بخاطر هرآنچه بخشیدیم

سپاست گویم
بخاطر دست ِ بخشایشگرت

سپاست گویم
بخاطر آنچه توانم دادی
تابنشانم
لبخندی در نگاه یک فرشته

،فرشته ای که زیر قدمش هزار مشتاق
فرشته ای که در میان انبوه نگاه ها
با بال هایی زخمی
در حبابی پرواز می کرد

اما ای فرشته من
ای ناجی تنهایی من
بال هایت را به من بسپار
...
و
دست هایم برای تو

می دانم
،پری زیبای رؤیاهام
دست هایم بال پروازی نیست

...ولی
.حباب سردرگمی را نابود خواهد کرد


ای خدای من
ای خالق زیبایی
...آخرین کلامم

فرشته ی زمینی ام را به تو می سپارم

...و سرانجام
ای خدای من
ای محوّل الحَول ِ وَ الاحوال
حوّل حالها إلی احسَن ِ الحال



فرشته من ...سال نو مبارک
«ایمان»