Saturday, May 12, 2007

چقدر زیباااست

چقدر زیبااااااست
دو نگاهی که هیچ وقت با دو چشم همدیگر را ندیدند
چقدر زیبااااااست
وقتی که احساس ها همدیگر را می بینند

آری ، نگاهت را... آمدنت را ...نفست را... احساس میکنم

چقدر زیبااااست
که تو نیز مرا می بینی
حس غریبی است ، می دانم
بین ما فاصله ایست اندازه ی یه دیوار بلند

آری نگاهت را... آمدنت را... نفست را... احساس می کنم

چقدر زیبااااست
بودنت را پشت آن دیوار بلند احساس کردن
آاااه نبودنت را نیز احساس میکنم
چشم هایم نمی بینند چشم هایت نمی بینند
ولی من تو را و نیز تو مرا میبینی
چقدر زیبااااست
چقدر زیبااااست
دیدگانم نمی بینند
ولی قصه یه زندگی را از پشت پرده های سی نما دیدم
دیدگانم نمی بینند
ولی تاریکیه اتاقم را احساس کردم... زنده کن آن چراغش را

چقدر زیبااااست
چقدر زیبااااست
که خداوند عشق را آفرید

No comments: